دهی است از دهستان بناجو بخش بناب مراغه، واقع در4هزارگزی جنوب بناب و یکهزار گزی باختر راه ارابه روبناب به میاندوآب. ناحیه ای است واقع در جلگه، باتلاقی، معتدل و مالاریایی، دارای 1112 تن سکنۀ شیعی مذهب و ترک زبان. این ده از رود خانه صوفی چای و چاه مشروب میشود. محصولات آن غلات و کشمش و بادام و حبوبات است واهالی آن با کشاورزی گذران میکنند. و راه آن مالرو است. این ده از دو محل بفاصله 3/5 هزارگزی بنام خانه برق جدید و قدیم تشکیل یافته و سکنۀ خانه برق قدیم 651 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 187)
دهی است از دهستان بناجو بخش بناب مراغه، واقع در4هزارگزی جنوب بناب و یکهزار گزی باختر راه ارابه روبناب به میاندوآب. ناحیه ای است واقع در جلگه، باتلاقی، معتدل و مالاریایی، دارای 1112 تن سکنۀ شیعی مذهب و ترک زبان. این ده از رود خانه صوفی چای و چاه مشروب میشود. محصولات آن غلات و کشمش و بادام و حبوبات است واهالی آن با کشاورزی گذران میکنند. و راه آن مالرو است. این ده از دو محل بفاصله 3/5 هزارگزی بنام خانه برق جدید و قدیم تشکیل یافته و سکنۀ خانه برق قدیم 651 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 187)
برندۀ انده (اندوه). آنکه غم و اندوه را از بین می برد. تسلی دهنده: دبیری بیاورد انده بری همان ساخته پهلوی دفتری. فردوسی. مهر فرزند بر خواجه فکنده ست جهان زآنکه چون مادر انده خور انده بر اوست. فرخی. خاقانی غریبم در تنگنای شروان دارم هزار انده انده بری ندارم. خاقانی، سبو و کوزه. (ناظم الاطباء)
برندۀ انده (اندوه). آنکه غم و اندوه را از بین می برد. تسلی دهنده: دبیری بیاورد انده بری همان ساخته پهلوی دفتری. فردوسی. مهر فرزند بر خواجه فکنده ست جهان زآنکه چون مادر انده خور انده بر اوست. فرخی. خاقانی غریبم در تنگنای شروان دارم هزار انده انده بری ندارم. خاقانی، سبو و کوزه. (ناظم الاطباء)